سلام دوستای خوبم ، ما خرداد ماه سال ٩٢ با مامانمو بابام و باباجونو مامان جون رفتیم مشهد زیارت امام رضا . هوا خیلی خیلی گرم بود طوری که همش لپامون سرخ سرخ می شد . من چادر سرم می کردم تو حرم آخه بزرگ شدم می خوام ان شاءالله از مهر ماه برم کلاس اول ، اما امان از دست سارینا که مدام ولش می کردی فرار می کرد برای همین همش سوار کول بابام بود . بیچاره بابام ...
سلام دوستای گلم از اینکه اینقدر تو گذاشتن عکسها تاخير داریم معذرت می خوایم آخه خوب دست ما نیست مامانم بايد بذاره یکسری از عکسهای عید سال 92 براتون میذاریم که ببینین و نظر بدین ...